08:12 44598
|
او را از دوران کودکی به یاد می آورم، چگونه او برای دیدار با ما، چگونه من در او را دوست داشتم، دختر فکر کرد، نگاه کردن به این مرد. من هنوز در عاشق او هستم، زیرا بهترین دوست برادر من چنین ستیزه ای گرم و ناپایدار است "، او فکر خود را ادامه داد، تحت فرمان او دروغ می خورد و الاغ او را تحت دیک خود قرار داد. من خیلی خوش شانس بودم، من توانستم از او خجالت بکشم، و در طول دوره گرمای حاد من، او مرا تجسید کرد - به خودش گریه کرد و یک ارگاسم حیوانی گرفت!