در اصل، من قبلا می دانستم که خواهرزاد با نامزدی و احمق من هنوز این فاحشه خجالتی بود، اما خیلی فکر نکردم. و من متوجه شدم که چقدر عصبانی بود، در حال عبور از اتاق او، من شنیدم که خواهش می کنم وارد شویم و از لباس شنا او که روی آن قرار گرفته است قدردانی کنم. به این ترتیب، من مجبور بودم به تماشای چهره اش برهنه، با من، و سپس در مورد کت و شلوار حمام می پرسیدم. من به او گفتم و به دیک من جواب دادم!