آه، شما عوضی الاغی، نمی توانید برای من صبر کنید، خوب، من شما را ترتیب می دهم، - پسر فکر کرد، نگاه کردن به که، منتظر او نیست، تحسین خود رضایت. و او می داند که من آن را دوست ندارد، اما، همه، همان، او نمی کند، لعنت، او نمی تواند خود را تحمل کند "، او ادامه داد: فکر خود را، اعضای آن را به شدت با خشم. به طور کلی، در تلافی این واقعیت است که او به او گوش نمی دهد، او قدرتمند الاغ او را شکست و اسپرم را در آنجا پمپاژ کرد!